حرفهايي برای نگفتن.......

در جمع من و اين بغض بی قرار
جای تو
خالی

۱۳۸۸ خرداد ۲۳, شنبه

من و صالحی


نمیدونم چقدر سید علی صالحی رو مشناسید ، فقط میخوام بگم نوشته های او بیش از هر کسی توی سالهای اخیر تاثیر گذاربوده و من عاشق نوشته هاشم ، که همیشه انگار حدیث نفس مرا میگوید ، یاد آن سالهایی که تازه با او آشنا شده بودم بخیر،

سید علی صالحی متولی 1344در شهر ایذه در استان خوزستان است ، البته شاید همین هم سبب نزدیکی بیشتر من و اوست این شعر را بخوانید:

پسین ، پسین هر پنج شنبه بی خبر
ما سر قرارمان بودیم
نه میل بوسه رویمان را زمین می گذاشت
نه ما کوله بار دقایق را
اصلا تمام هفته ها و هزاره های هم آغوشی
پر از حلول حیا در ملاقات گریه بود
اما پسین ، پسین هر پنج شنبه بی خبر
ما سر قرارمان بودیم

ما سر قرارمان بودیم

ما سر قرارمان بودیم


حسی نوستالژیک در کلام صالحی موج میزند و مرا یاد روزهای نوجوانی عاشق پیشگی ام می اندازد،شما چطور؟



.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر