حرفهايي برای نگفتن.......

در جمع من و اين بغض بی قرار
جای تو
خالی

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

فرهاد معترض

رُستنی ها کم نیست
من و تو کم بودیم
خشک و پژمرده و
تا روی زمین خم بودیم
گفتنی ها کم نیست
من و تو کم گفتیم . . .
نمیدانم چند نفر از شما یادش بود که امروز هفتمین سالمرگ فرهاد بود.فرهاد مهراد کسی که با صدای او ترانه ای غیر عاشقانه شنیدیم و مفهوم ترانه معترض را دریافتیم،صدای فرهاد و ترانه فرهاد مفهوم بی بدیل ترانه و موسیقی معترض بود هر چند که خودش معتقد است ترانه اجتماعی را پیش از او عارف قزوینی آغاز کرده است ولی این جمله را به حساب تواضع فرهاد میگزارم.در مصاحبه ای که از فرهاد شنیدم در جواب اینکه چرا شما ایران مانده اید پاسخ جالبی که فرهاد داد و بدان بسنده کرد گفت اینجا وطن من است و من کار زیادی نکردم اگر در وطنم مانده ام هرچند آب وهوا خوب نباشد.
آخرین آبومی که از فرهاد منتشر شد آلبوم برف بود که آن هم وژگیهای خودش را داشت ترانه های زیبایی که هنوز در خاطرم مانده اند.
فرهاد را مثل خیلی از هنرمندان دیگر آزار دادند ،دهانش را بستند و بوییدند مبادا کفته باشد دوستت دارم (به قول شاملو)،اجازه کنسرت ندادند این اواخر هم به زور با تهدید و هزار مشکل دیگر کنسرتهای محدودی در کیش. بگذریم ،همه میدانیم که هنر مند جماعت در این جامعه چگونه است و آدم های بیهنر به اسم هنر مند با لودگی میآیند وپرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را میسازند که غیر از هزل و لودگی چیز دیگردی ندارد باز هم بگذریم
من که با ترانه های فرهاد شاید خیلی شاد نشوم ولی روحش شاد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر