حرفهايي برای نگفتن.......

در جمع من و اين بغض بی قرار
جای تو
خالی

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

رفتن

من صدای آوازپرندگان عاشق را
میشناسموصدای غمگنانه آوازآنها
خبرم میدهد ازناله های گل سرخی عاشق
واشکم را در می آورد
######
صدای غمناک یک عشق
بوی گریه ولبخند
بوی خاک خیس باران خورده
آنهم اولین باران پاییز
وگنجشککان خیس نشسته بر ايوان پاییز
همگی مرا به یک پیکار می خوانند
خبر آورده قاصدک
هرچند منتظر نبودم
او نبود
رفته بود او
باید برای پیکار رسیدن
به دوردستها
حداقل خیال بپردازم
تا هیچ معنا یابد
یادم نبود
""همیشه این منم که میمانم""
""همیشه این تویی که میروی""
27/06/77

۶ نظر:

  1. خیلی قشنگ بود عزیزم.فقط چرا من این چیزهای قشنگ رو نخوندم.خودت برام میخونی؟

    پاسخحذف
  2. سلام، ایمان تاجایی یادمه شما بودی که رفتی ها ولی از شوخی گذشته وقتی به سال 77 پایین متن نگاه می کنم می بینم که خیلی جلو رفته بودی!
    مخلص شما علیرضا

    پاسخحذف
  3. وای خدا عجب وب لاگی آدم روهش تازه میشه من دیگه کار رو میزارم کنار فقط وب لاگت رو میخونم

    پاسخحذف
  4. خیلی قشنگ بود ، مرسی

    پاسخحذف
  5. سلام ايمان جان....خوبي؟
    زيبا بود...مثل هميشه
    سامي

    پاسخحذف
  6. سلام ايمان جان....خوبي؟
    زيبا بود...مثل هميشه
    سامي

    پاسخحذف