حرفهايي برای نگفتن.......

در جمع من و اين بغض بی قرار
جای تو
خالی

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

بازگشت

مدتی این مثنوی تاخیرشد مهلتی باید تا خون شیر شد
تا نزاید بخت نو فرزند نو خون نگردد شیرشیرین،خوش شنو


به هرصورت به همه دوستانی که به این وبلاگ سر میزدند سلام دوباره میکنم و تصمیم گرفتم مجددا با روال دیگری ادامه بدم
این وزها اوضاع و احوال مملکت یه جورایی سه است معلوم نیست بههر مناسبتی سبزها استفاده میکنن و حرفشون رو میزنن
ولی اونچه که بهنظر خیلی بد برخورد با مردم این نوع برخوردها رو هیچ نمیتونه بپزیره
امید وارم اوضاع بهتر شه ،ادام های عجیب و غریب به همه این مسائل دامن میزنه ، دوات دهم و سران مملکت باید فکری بکنند

دوستون دارم
مواظب خودتوون باشین

۱ نظر:

  1. سلام ایمان جان.چه عجب به این وبلاگ سر زدی از بس هر روز اومدیم و چیزی ندیدیم دیگه داشتیم فکر میکردیم کاسه کوزه رو جمع کردی.
    درهرصورت خوشحالم و منتظر پستهای جدید و قشنگت هستم.

    علیرضا

    پاسخحذف