حرفهايي برای نگفتن.......

در جمع من و اين بغض بی قرار
جای تو
خالی

۱۳۹۰ آذر ۲۲, سه‌شنبه

دیالوگهای ماندگار

زندانی:..... رضای حق ... آقا محسن دربندی از دستور ، پرهیز فرمودن...یه مجلس تو بند برقرار کردن... یعنی گلریزون کردن...
حالا یه مرد داره آزاد میشه....پس سفره کرم می گردونیم....برای سلامتی خودتون صلوات محمدی یاد کنید....
محسن خان رزبندی: صلوات برای سلامتی امیر علی... ما کاری به حکم نداریم... حکم رو کاغذ ، ما محکمه س .... اصلیت حکم، مال خداس... که ما و منش ر یخته و گلریزون میکنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چار دیواری...که همه دنیا چار دیواریه....کرم مرتضی علی یه مرد که واسه شرف و ناموسش دوازده سالو کشیده..... وجدانش بالاتر از این پولاس که کاغذه....سلامتی سه تن ... رفیقو ، ناموسو ، وطن.... سلامتی سه کس... زندونیو ، سربازو ، بی کس ، ...سلامتی باغبونی که زمستونشو بیشتر از بهار دوست داره ... سلامتی آزادی.....سلامتی زندونی های بی ملاقاتی....
امیر خان غلفلگیرمون کردی همیشه بزرگ مایی.....

(مسعود کیمیایی- اعتراض)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر